English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (378 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pickup U دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
stereos U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
scooped U اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoop U اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scoops U اسباب مخصوص دراوردن چیزی
scooping U اسباب مخصوص دراوردن چیزی
squawks U صدای اردک دراوردن
creaks U صدای غوک دراوردن
keck U صدای قی کردن دراوردن
gong U صدای زنگ دراوردن
squawk U صدای اردک دراوردن
squawked U صدای اردک دراوردن
gongs U صدای زنگ دراوردن
slurps U صدای مکیدن دراوردن
creaked U صدای غوک دراوردن
slurped U صدای مکیدن دراوردن
slurping U صدای مکیدن دراوردن
cuckoos U صدای فاخته دراوردن
cuckoo U صدای فاخته دراوردن
creaking U صدای غوک دراوردن
creak U صدای غوک دراوردن
slurp U صدای مکیدن دراوردن
rain box U صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
buzzers U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzer U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
rumbled U صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grated U صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumble U صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grates U صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
grate U صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumbles U صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
jukeboxes U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukebox U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
chimes U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
crack U را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
cracks U را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
chiming U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chime U صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
hemostat U اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
smoke consumer U اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
knell U ناقوس عزارا بصدا دراوردن صدای ضربه ناقوس
plunk U صدای تند وخشن دراوردن قار قار کردن
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
hydrostat U الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
valve gear U مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
torque U کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
eyeleteer U الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
take over bid U پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
landline U خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
down U پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
inductor U قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
boost rocket U موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
Baa! U بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
electrographic architecture U [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
snip snap U صدای تیک تیک دراوردن صدای تیک تیک
spkr U بلندگو
microphone U بلندگو
speaker U بلندگو
loudspeaker U بلندگو
speakers U بلندگو
microphones U بلندگو
terminator U مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
head load control U روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
clicked U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks U صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
baffle U تیغه بلندگو
baffling U تیغه بلندگو
grilles U پنجره بلندگو
grille U پنجره بلندگو
grille cloth U پارچه بلندگو
baffled U تیغه بلندگو
caller U گوینده با بلندگو
callers U گوینده با بلندگو
baffles U تیغه بلندگو
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
recorder U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
voice U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voices U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
fdm U Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
epos U سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
public address system U دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
public address systems U دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
corona U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
talking machine U گرامافون
record players U گرامافون
record player U گرامافون
gramophones U گرامافون
phonograph U گرامافون
gramophone U گرامافون
phonographs U گرامافون
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
catchpenny U تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
disc U صفحه گرامافون
phone cartridge U پیکاپ گرامافون
phonograph record U صفحه گرامافون
recordings U صفحه گرامافون
phonograph oscillator U اوسیلاتور گرامافون
phonograph pickup U پیکاپ گرامافون
record U صفحه گرامافون
phono pickup U پیکاپ گرامافون
platter U صفحه گرامافون
cartridges U پیکاپ گرامافون
discs U صفحه گرامافون
recording U صفحه گرامافون
platters U صفحه گرامافون
cartridge U پیکاپ گرامافون
intercommunication system U سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
phonogramic U وابسته به گرامافون یا صدانگار
flip side U پشت صفحهی گرامافون
discophile U علاقمند به صفحات گرامافون
phonogrammic U وابسته به گرامافون یا صدانگار
tone arm U الت سوزن نگهدار گرامافون
disc recording U ضبط روی صفحه گرامافون
aliasing U افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
discography U ضبط صدا و ثبت ان بر روی صفحه گرامافون
phonograph U صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
phonographic U صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
talking books U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
microgroove U سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
phonographs U صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
juke joint U رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
free hand U بی اسباب
doodads U اسباب
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com